پروژه تحقیق در مورد اهل بیت، امامت و فتوریسم تحت word
![برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید](http://www.icbc.ir/download.png)
پروژه تحقیق در مورد اهل بیت، امامت و فتوریسم تحت word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه تحقیق در مورد اهل بیت، امامت و فتوریسم تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه تحقیق در مورد اهل بیت، امامت و فتوریسم تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پروژه تحقیق در مورد اهل بیت، امامت و فتوریسم تحت word :
اهل بیت، امامت و فتوریسم
فتوریسم
مسئله انتظار و موعود، در طول تاریخ بشریت و تاریخ ادیان الهی، از روزگاران بس قدیم مطرح بوده است. در این میان اقوام و ادیان الهی طرح مسئله «موعود» را به فراخور درک، بینش اجتماعی، معلومات و خصوصاً از زاویه دیدی که این بشارتها و انتظار موعودها تعبیرهای متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان خود باشد، وعده میدادهاند.
این بشارتها و اشارتها در میان پیامبران بزرگ الهی از عمق و وسعت فرهنگی بیشتری برخوردار بوده است و از رهگذر فرهنگ وعدهها و بشارتها در ذهنیت تاریخی و عینیت اجتماعی هر یک از امتها، موعودی مورد انتظار با فلسفهای رو به آینده شکل مییافته است.
بشارتها و اشارتها که درباره موعود و ظهور منجی و عدلگستر جهانی، در منابع ادیان آسمانی و دیگر آثار حکمای قدیم، رسیده است پیوسته بهدنبال تبیین افق انتظار بهعنوان فلسفهای رو به آینده جهت تحقق آرمانهای انسانی و الهی بوده است.
« اصولاً فتوریسم، یعنی اعتقاد به دوره آخرالزمان. انتظار ظهور منجی، عقیدهای است که در کیشهای آسمانی یهودیت (جودایسم)، زردشتی (زواستریانیسم)، مسیحیت ( در سه مذهب عمده آن کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس ) و مدعیان نبوت عموماً و دین مقدس اسلام خصوصاً، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده است و درباره آن در مباحث تئوریک مذاهب آسمانی، رشته تئولوژی بیبلیکال، کاملاً شرح و بسط داده شده است.» 1
در برخی از آیات قرآن کریم تصریح شده است که بشارت در کتب انبیای گذشته نیز آمده است. از جمله در آیه شریفه میفرمایند:
« و لقد کتبنا فیالزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » 2
ما به حقیقت در کتاب زبور ( داود ) این بشارت عظیم را ثبت نمودهایم که در آینده، وراثت و حکومت تمامی عالم انسانی ویژه بندگان برگزیده و درستکار خواهد بود.
در آیه فوق چنانکه مبرهن است، بشارت از آیندهای میدهد که نظام سلطه استکبار جهانی و هرگونه شر و فسادی بهکلی از جامعه بشریت رخت بر بسته و تار و پود جهل، ظلم، فساد و تبعیض از هم گسسته و محو گشته است و وراثت زمین به دست انسانهای شایسته و صالح انتقال خواهد یافت.
مضمون آیه فوق در مرموز (37) زبور داود مکرراً ذکر شده و این بشارت عظیم را به الحان گوناگون بیان کرده و پس از تسلی و دلداری به حضرت داود آمده است که از شریران رنجیده مشو، زیرا همچون علف زود بریده میشوند. بر خداوند توکل نمای و از او متلذذ باش، به او آرام گیر و در انتظارش به سر بر و;. 3
و نیز در بشارت سی و سوم آمده است:
« زیرا که شریران منقطع میشوند، اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست میشود که هر چند مکان شر را جستوجو نمایی ناپیدا خواهد بود، اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ خواهند شد.
;خداوند تبسم است، چونکه میبیند که روزی او میآید شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چله کردند تا آنکه مظلوم و مسکین را بیندازند و کمان های ایشان شکسته خواهد شد.
به خداوند پناه برده راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهد کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید، اما عاصیان عاقبت مستأصل و عاقبت شریران منقطع خواهند شد. » 4
و در کتاب زند که کتاب مذهبی زردشتیان است نیز اشاره به انقراض ظلم و ستم و وراثت صلحا گردیده است:
« لشکر اهریمنان با ایزدان دایم در روی خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالباً پیروزی با اهریمنان باشد، اما نه بهطوریکه بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند، چه در هنگام تنگی از جانب اورمزد که خدای آسمان است به ایزدان که فرزندان اویند یاری میرسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول میکشد، آنگاه فیروزی بزرگ از طرف ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند، تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم کیهان بهسعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهد نشست. » 5
در آیین هندی
در آیینهای هندوان و کتابهای آنان نیز سخن از نجات دهنده و موعود آمده است، از جمله در کتاب «مهابهاراتا» و کتاب «پورانهها» در این باره گفتهاند:
« همه ادیان معتقدند که در پایان هر دورهای از تاریخ، بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط میرود، چون طبعاً و فطرتاً در حال هبوط و دوری از مبدأ است و مانند احجار به سوی پایین حرکت میکند، نمیتواند به خودی خود به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد. پس ناچار روزی یک شخصیت معنوی بلند پایه، که از مبدأ وحی و الهام سرچشمه میگیرد، ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکی جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در این مورد، در تعالیم هر دینی، به صورت رمز، به حقایقی اشاره شده است که با معتقدات آیینهای دیگر توافق و هماهنگی کامل دارد ; مثلاً در کیش هندو، در کتاب پورانا، شرح مفصلی، درباره دوران آخر عصر کالی، یعنی: آخرین دوره قبل از ظهور دهمین آوا تارای ویشنو درج گردیده است.» 6
در آیین یهودیان که خود را پیروان حضرت موسای کلیم (ع) میدانند نیز منتظر موعودند. در آثار دینی یهود و اسفار تورات و دیگر کتابهای انبیای آنان، همواره به موعود اشاره شده است. جهت مطالعه و بررسی میتوانید به کتاب « بشارات عهدین » مراجعه نمایید.
در آیین مسیحیت و کتابهای مقدس این آیین مانند انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس، انجیل برنابا و مکاشفات یوحنا نیز بشارتها و اشارتها درباره موعود آخرالزمان رسیده است.
جهت مطالعه و بررسی میتوانید به کتاب «بشارات عهدین» مراجعه نمایید.
اعتقاد به مسئله موعود در فرهنگی اسلامی
با مراجعه به منابع روایی و تاریخی اسلامی، روشن میگردد که مسئله « موعود » یکی از مهمترین مسائل سدههای نخست هجری بوده است.
این نوشتهها که به اصول مدونه شهرت یافتهاند، اساس کتابهای قرن چهارم و پنجم درباره غیبت مهدی موعود(عج) را تشکیل میدهند و عناوین این کتابها نیز مانند اصول مدونه، «کتاب الغیبه» است.
مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخرالزمان، انتظار ظهور منجی هنگامی که به حوزههای فکری و عقیدتی اسلام میرسد، جلوه و تبلور خاصی پیدا میکند.
در حوزه اندیشه اسلامی مسئله موعود و ظهور مصلح جهانی با ویژگیها و مشخصههای معینی معرفی شده است، زیرا که پیامبر گرامی اسلام، خاتم پیامبران و دین مبین اسلام آخرین دین الهی است و آن وجود شریف و عدلگستر جهانی، از اسلام است، از این رو یکی از مهمترین و عمیقترین مطالب در حوزه فکری عقیدتی اسلامی مساله موعود و بیان خصوصیات و ماهیت و فلسفه ظهور آن حضرت است.
در اسلام مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان صرفاً به اشارات پیشینیان اکتفا نشده است، بلکه در اسلام خصوصیات مهدی (ع) تبیین شده است:
پدر، مادر سلسله نسب تا پیامبر (ص)، اوصاف و شمایل، نشانههای آن حضرت، علایم تشریفی و تکریمی قائمیت، کیفیت تشکیل حکومت الهی، عدالت اجتماعی در عصر آن حضرت و تعالی و تکامل انسان، وظایف و تکالیف منتظران در ایام غیبت و ظهور همه و همه در مآخذ اسلامی، اعم از سنی و شیعه آمده است.
پدر، مادر سلسله نسب تا پیامبر (ص)
اسم: محمد و این نامی است که پیغمبر گرامی اسلام(ص) برای او گذارده و فرمودند اسم او اسم من است و کنیه او کنیه من است.
کنیه: ابوالقاسم و ابوصالح نیز معروف است.
لقب: از جمله القاب آن حضرت مهدی، منظور، قائم بامرالله، حجتالله، ولیالله، صاحبالامر و بقیهالله.
پدر و سلسله آبا: الحسن العسگری بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن علی بن ابی طالب امیرالمومنین(ع).
مادر: نرجس.
ساعت و روز تولد: در سحر شب نیمه شعبان شب جمعه.
دعبل خزاعی، در قصیده تائیه معروف گفته است:
« خروج امام لا محاله خارج
یقوم علی اسم الله و البرکات
یمیز فینا کل حق و باطل
و یجزی علی النعما و النقمات»
امامی از آل محمد (ص) به یقین، خروج خواهد کرد،
او به تأیید اسم اعظم الاهی و برکات نصر آسمانی به پا میخیزد
او حق و باطل را از هم جدا میکند،
و همه را، بر شادخواریها و کینتوزیها، کیفر میدهد.
دعبل میگوید:
چون این ابیات را نزد امام رضا (ع) خواندم، آن امام بهشدت گریست. آنگاه فرمود: « ای دعبل! روح القدس به زبان تو سخن گفته است. آیا میدانی این امام چه کسی خواهد بود؟»
گفتم: نه ( شخص او را نمیشناسم)، لیکن شنیدهام که امامی از شما آل محمد (ص) خروج میکند و زمین را از عدل و داد میآکند.امام رضا (ع) فرمود: «پس از من، فرزندم محمد امام است. پس از محمد فرزندش علی امام است.پس از علی (هادی) فرزندش حسن امام است و پس از حسن ( عسگری) فرزندش حجت قائم خواهد بود. اوست که در زمان غیبت چشم به راه اویند و در زمان ظهور همه مطیع او گردند. او زمین را پر از قسط و عدل میکند، پس از آنکه پر از جور و ستم شده باشد;.» 7
از اوصاف آن حضرت
« 1- متولد میشود پاک و پاکیزه؛
2- محدّث باشد تا هنگامی که از دنیا برود، یعنی ملائکه با وی حدیث گویند؛
3- مستجاب الدعوه باشد حتی اینکه اگر بر سنگی دعا کند دو نیم گردد؛
4- سلاح و شمشیر پیغمبر نزد او باشد؛
5- مصحف فاطمه (س) نزد او باشد؛
6- جامعه نزد او باشد و آن صحیفهای است که طولش هفتاد ذراع است و در وی آنچه بنیآدم محتاج است مضبوط است؛
7- از همه مردم عالمتر، حلیمتر، عابدتر، پرهیزگارتر، شجاعتر، سخیتر باشد؛
8- از همه تواضعش برای خدا بیشتر باشد؛
9- از همه حاکمتر یعنی حکمش از همه بهتر باشد؛
و ;. » 8
علایم تشریفی و تکریمی قائمیت
نوع اول آثار و مواریث انبیا
تابوت آدم، عصای موسی، حجر موسی، تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی، الواح موسی، پیراهن یوسف و خاتم سلیمان.
نشانههایی که از پیامبر گرامی اسلام دارد
بیرقی که جبرئیل در روز بدر آورد، پیراهنی که در روز احد پوشیده بود و علامت خون هنوز در وی هست، عمامه سحاب، زره پیغمبر، انگشتر پیغمبر، عصای پیغمبر و ;
نوع دوم علایم تشریفی:
ماه و خورشید در فرمان او باشد، باد و ابرهای شدید در تسخیر او باشد، بهنام او از آسمان ندا شود، شمشیرها برای جنگ نازل شود، ملائکه و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل او را مدد کنند، نزول عیسی بن مریم، اصحاب کهف و رجعت عدهای از گذشتگان بهدنیا، طی الارض، همه جای دنیا را ببیند، هر مشکل برای او آسان باشد، نور او از خورشید بینیاز کند، دوست و دشمن را میشناسد، کور مادرزاد و مریض را شفا بخشد.
« خداوند به دو دست وی شرق و غرب جهان را خواهد گرفت تا آن که در زمین، جایی نماند مگر آنکه در آن فریاد اذان برآورند و همه دین از آن خدا گردد. او همان مهدی(عج) است که پیامبر(ص) خبر داده است که هرگاه خروج کند عیسی بن مریم فرود میآید و پشت سرش نماز میگزارد و آن که بر وی اقتدا کند، مانند کسی است که پشت سر پیامبر خدا نمازگزارده است؛ چرا که او خلیفه خداست.» 9
بررسی ابعاد وجودی منجی عالم بشریت و انتظار با فلسفهای رو به آینده جهت تحقق آرمانه
ای متعالی اسلامی تنها محدود به یک مذهب از مذاهب اسلامی نیست، بلکه در همه مذاهب اسلامی اعم از شیعه و اهل تسنن منابع فراوان و گسترده سرشار از روایات و احادیث نبوی است که پیرامون مهدی موعود و ظهور آن حضرت مطرح گردیده است.
بنابراین مستندات و روایات نبوی پیرامون ابعاد وجودی مهدی موعود(عج) و فلسفه ظهور آن حضرت محدود به مآخذ و پژوهشهای یک مذهب از مذاهب اسلامی نیست، بلکه روایات نبوی و مستندات اسلامی، درباره وجود شریف آن حضرت، در میان همه مسلمانان اعم از شیعه و اهل سنت وجود دارد.
نکته قابل تأمل دیگر این است که نه تنها محدثان مذاهب شیعه و اهل سنت به نقل و ضبط احادیث پیرامون مهدی موعود(عج) پرداختهاند بلکه دیگر اندیشمندان و فرهیختگان شیعه و سنی اعم از مفسران، مورخان و ; به ابعاد وجودی مهدی موعود پرداختهاند.
موعود اسلام
« موعود اهل بیت با موعود اهل سنت
وجوه اشتراک و وجوه افتراق دارند. ولادت و غیبت مهدی(عج) از مهمترین نقاط اختلاف میان کلام شیعی و سنی است. با وجود این میتوان بر اساس روایات مورد وفاق شیعه و اهل سنت به عناصر مشترک بسیاری درباره موعود اسلام دست یافت، از قبیل لقب او مهدی ( راهیافته) است؛ نامش همنام پیامبر محمد بن عبدالله است؛ از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه(س) دخت پیامبر (ص) است؛ در آخر زمان حتی اگر از عمر جهان یک روز بیش نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا او قیام کند و به خلافت برسد؛ مردم در پرتو ولایتش به نعمتی بی سابقه دست خواهند یافت و مال را بی حساب و فراوان خواهند بخشید. » 10
هنگامی که کتابها و منابع و مآخذ اهل تسنن به دقت مورد مطالعه قرار گیرد ملاحظه میشود که پیرامون مسئله موعود احادیث نبوی مستفیضه بلکه متواتره وارد شده است.
تحقیقاً میتوان ادعا کرد که یکی از مسائل بسیار حائز اهمیت که میتواند در انسجام جوامع اسلامی مؤثر باشد طرح مسئله موعود آخرالزمان است.
احادیث پیرامون مهدی (عج) را عدهای از صحابه گرامی امهات مؤمنین (یعنی همسران پیامبر گرامی اسلام) با اندک اختلافی در اجمال و تفصیل از پیغمبر گرامی اسلام(ص) نقل کردهاند.
از جمله پیشوایان اهل سنت که احادیث مهدی منتظر (عج) را بهطور اجمال و تفصیل نقل کردهاند، بخاری، مسلم، ترمذی، نسائی، ابوداود و ابن ماجد است.
از جمله بزرگان اهل تسنن که حافظ و ناقل احادیث پیرامون مهدی موعود (عج) بودهاند، امام احمد حنبل، ابوالقاسم طبرانی، ابونعیم اصفهانی، حمادبن یعقوب روجنی و حاکم صاحب مستدرک هستند.
از جمله علمای اهل سنت که احادیث مهدی (عج) را نقل کردهاند، کنجی، بسط بن جوزی، خوازمی، ابن حجر، ملاعلی متقی صاحب کنزالعمال، قندوزی هستند.
برخی از علمای اهل تسنن کتابی مستقل درباره مهدی موعود (عج) تألیف کردهاند از قبیل:
جلال الدین سیوطی در کتاب علامات مهدی (عج)، ملاعلی متقی صاحب کنزالعمال در کتاب برهان درباره صاحب الزمان.
نگاهی اجمالی به آیات قرآن کریم درباره مهدی موعود (عج)
در ذیل آیه شریفه:
« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین » 11
میخواهیم که منت بگذاریم بر آنان که در زمین ضعیف داشته شدند و آنان را پیشوا و وارث قرار دهیم.
ابن ابی الحدید میگوید: « علمای ما اهل تسنن میگویند: این آیه اشارهای است به آن امامی که مالک زمین و مسلط بر ممالک خواهد شد.» 12
این آیه نیز، طبق پارهای از سخنان امام علی بن ابیطالب (ع) در «نهج البلاغه» و روایاتی از دیگر امامان، بهگونهای ناظر به مستضعفان محروم و پیروان راه حق است که سرانجام، جهان از آن شایستگان ایشان خواهد شد. این امر در زمان ظهور حجت بالغه است؛ چنانکه شیخ بزرگوار ابوجعفر صدوق در « امالی » روایت کرده است که علی (ع) فرمودند:
« این آیه مربوط به ماست ».13
« ولقد کتبنا فی الزبور، من بعد الذکر، ان الارض یرثها عبادی الصالحون » 14
ما در زبور داود، از پس ذکر ( تورات )، نوشتهایم که سرانجام، زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند.
امام باقر (ع) فرموده:
این بندگان شایسته که وارثان زمین شدند، اصحاب مهدی(عج) هستند در آخرالزمان. شیخ طبرسی، پس از نقل این حدیث میگوید: حدیثی که شیعه و سنی، از پیامبر (ص) روایت کردهاند، برگفته امام باقر دلالت دارد.
حدیث این است: «اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یک روز، خداوند همان یک روز را آن قدر دراز کند تا مردی صالح، از اهل بیت من برانگیزد و او جهان را همانگونه که از جور و ستم لبریز شده باشد، از داد و دادگری لبریز سازد.»
امام ابوبکر احمدبن حسینی بیهقی، در کتاب «البعث و النشور» اخبار بسیاری در این باره آورده است و آن اخبار را نواده او، ابوالحسن عبیدالله بن محمد بن احمد، در سال 518 برای ما روایت کرد. » 15
« وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات، لیستخلفنهم فی الارض، کما استخلف الذین من قبلهم، ولیمکنن لهم دینهم، الذی ارتضی لهم، و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا ;. » 16
خداوند، آنان را که گرویدند از شما و نیکیها کردند، وعده داد که به یقین ایشان را خلیفه کند در زمین، چنانکه آنان که از پیش بودند خلیفه ساخت و دینشان را بگستراند، آن دین که بپسندید برای آنان، و هم آنان را از پس بیمی که دارند، بیمی دهد و ایمنی ;.
شیخ طبرسی میگوید:
از امامان اهل بیت روایت شده است که این آیه درباره مهدی آل محمد (ص) است.
شیخ ابوالنضر عیاشی، با اسناد خود، از حضرت امام زین العابدین (ع) روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود:
« اینان به خدا سوگند شیعه ما هستند، خدا این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خواهد کرد و این مرد مهدی این امت است. وی همان کسی است که پیامبر (ص) فرموده است: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خدا همان یک روز را چنان دراز کند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. اسم آن مرد اسم من (محمد) است. او زمین را از عدل و قسط لبریز سازد، همانگونه که از ظلم و جور لبریز شده باشد و همچنین مطلبی درباره این آیه، از امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق(ع) نیز روایت شده است.» 17
در میان محدثان، فیلسوفان، عرفا، فقها و اندیشمندان و ; شیعه در طول تاریخ اسلام از صدر تا عصر معاصر پیرامون مسئله موعود و فلسفه انتظار و غیبت، زمینه ظهور و تشکیل حکومت عدلگستر جهانی آن حضرت و وظایف و مسئولیتهای منتظران در عصر غیبت و ; در ابعاد و موضوعات و علوم مختلف از فقه الحدیث تا ادعیه و زیارت و کتابهای فلسفه انتظار بر پایه تحقیقات علمی و عقلی و اجتماعی و جامعه شناسی آینده و ;. همت گماشتهاند.
از میان منابع حدیثی، کلامی و تاریخی شیعه میتوان به کتابهای: اصول کافی از کلینی، کمالالدین و تمام النعمه از شیخ صدوق؛ الارشاد از شیخ مفید، الشافی فی الامامه از سید مرتضی و تلخیص الشافی از شیخ طوسی و در میان آثار متأخر به کتابهای: المناقب ابن شهر آشوب، کشف الغمه از اردبیلی، غایه المرام از سید هاشم بحرینی، اثبات الهداه از شیخ حر عاملی، بحارالانوار از علامه محمدباقر مجلسی، منتخب الاثر از لطف الله صافی، معجم احادیث المهدی زیر نظر علی کورانی اشاره کرد.
رسالت و مسئولیتپذیری منتظران در ایام غیبت
در روایتی امام رضا(ع) از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرمودند: « قسم به آن کسی که مرا به پیغمبری مبعوث کرده است. برای بشارت که هر آینه قائم(عج) از اولاد من غیبت خواهد کرد به عهدی که از من برای او معهود است و آن قدر طولانی شود که بسیاری از مردم بگویند خدا را حاجتی به آل محمد (ص) نیست و عده دیگر در ولادت او شک کنند. آگاه باشید هر کس زمان او را درک کند باید متمسک شود به دین خود و برای شیطان در خود راهی ندهد که او را تشکیک کند و او را از ملت من زائل و از دین بیرون کند، شیطان چنان است که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نیاورند و تصدیق نکنند.» 18
و نیز حضرت جواد (ع) از علی (ع) نقل فرمودند: « قائم ما را غیبتی خواهد بود تا اینکه فرمود: پس هر کس ثابت بماند بر دین خود و قساوت پیدا نکند، سبب طول مدت غیبت امامش پس او با من خواهد بود در درجه من روز قیامت.» 19
و حضرت سید الشهدا (ع) فرمودند: « او را غیبتی است که عدهای در مدت غیبت او از دین برگردند و مرتد شوند و عده دیگر ثابت بمانند.» 20
و نیز حضرت زینالعابدین (ع) فرمود: « کسی که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما ثابت بماند، خداوند او را اجر هزار شهید عطا کند؛ مانند شهدای بدر و احد. » 21
نیابت خاصه و عامه در دوران غیبت امام عصر (عج)
نیابت خاصه ( در دوران غیبت صغری ) یعنی امام، اشخاص خاصی را نایب خود قرار داده و به طور حقیقی و با مشخصات معرفی نماید و هر کدام را به وسیله نایب پیش از او به مردم بشناساند.
نایبان خاص را «نواب خاص» و «نواب اربعه» نیز میگویند: نواب اربعه (چنانکه از همین تعبیر پیداست) چهارتن بودهاند، همه از علما و زهاد و بزرگان شیعه که عبارتند از:
نایب اول: ابو عمرو عثمان بن سعید العمری الاسدی برای سه امام نیابت کرده، حضرت امام علی النقی (ع) و حضرت امام حسن عسگری (ع) و حضرت حجت (عج) نیابت او برای حضرت حجت (عج) از سال 260 تا سال 280 بود.
نایب دوم: پسر او محمدبن عثمان العمری بعد از وفات پدرش به نیابت حضرت انتخاب شد. از سال 280 تا سال 305 و او نیز از حضرت عسگری (ع) نیابت کرده.
نایب سوم: ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی پس از وفات محمدبن عثمان به نیابت منصوب شد؛ از سال 305 تا 326
نایب چهارم: ابوالحسن علی بن محمد سمری از سال 326 بعد از وفات حسین بن روح (عج) به نیابت تعیین شد تا سال 329 که در نیمه شعبان وفات کرد.
نیابت عامه
در نیابت عامه ( در دوران غیبت کبری ) امام، معیارها و ضوابط و مشخصات حقوقی ولایت و نیابت را تبیین نموده تا در هر عصر، فرد شاخص که برخوردار از جامعیت در ابعاد فهم دینی (اجتهاد)، عدالت و رهبری جامعه مسلمین است، بهعنوان نایب امام شناخته شود و به نیابت از امام، ولی امر مسلمین باشد.
امام عصر (عج) در پاسخ به نامه یکی از یاران خود، درباره وظیفه شیعیان در رویدادها و حوادثی که پیش میآید، میفرمایند:
« واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه شیعتنا فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله» 22
اما حادثهها و اموری که بر شما رخ میدهد در آنها مراجعه کنید به روایات احادیث ما، زیرا که ایشان حجت من هستند بر شما و من حجت خدایم.
منظور از حوادثی که به وقوع میپیوندد و مردم باید در آن حوادث به عالمان دینی مراجعه کنند، صرفاً بیان احکام و مسائل شرعی و جزئی نیست؛ بلکه امور اجتماعی و سیاسی و رهبری جامعه مسلمین است؛ زیرا امام مردم را در اصل حوادث به عالمان دینی ارجاع داده، نه در حکم حوادث.
حضرت امام خمینی (قدس سره) « حوادث واقعه » را چنین توضیح میدهند.
« منظور از حوادث واقعه، که در این روایت آمده مسائل و احکام شرعیه نیست. نویسنده [نامه] نمیخواهد بپرسد درباره مسائل تازهای که برای ما رخ میدهد، چه کنیم. چون این موضوع جزء واضحات مذهب شیعه بوده است و روایات متواتر دارد که در مسائل باید به فقها رجوع کنند. در زمان ائمه(ع) هم به فقها رجوع میکردند و از آنان میپرسیدند. کسی که در زمان حضرت صاحب (عج) باشد و با نواب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند، به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه اشخاصی باید رجوع کند. منظور از حوادث واقعه، پیشامدهای اجتماعی و گرفتاریهایی بوده که برای مردم و مسلمین روی میداده است و به طور کلی سربسته سوال کرده: اکنون که دست ما به شما نمیرسد، در پیشامدهای اجتماعی باید چه کنیم و وظیفه چیست؟» 23
در دوره غیبت کبری و نیابت عامه، در هر عصری عالم بزرگی که واجد همه شرایط لازم فقاهت و رهبری باشد در رأس جامعه قرار میگیرد و رهبری از آن او است و رجوع مردم به اوست، او صاحب « ولایت شرعیه » است به نیابت از امام.
اعتقاد به امام مهدى(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسیارى از مذاهب و ادیان وجود دارد. نه تنها شیعه که اهل تسنن و حتى پیروان ادیان دیگر، مانند یهود، نصارا، زردشتیان و هندویان نیز به ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را انتظار مىکشند.
آیین هندوها
در کتاب «وید» که نزد هندویان از کتب آسمانى است، چنین آمده است:
پس از خرابى دنیا پادشاهى در آخرالزمان پیدا شود که پیشواى خلایق باشد و نام او منصور(1) باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود در آورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آید.(2)
در یکى دیگر از کتب مقدس هندوها آمده است:
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان که پیشواى ملائکه و پریان و آدمیان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمانها و زمین آن چه باشد خبر مىدهد. از او بزرگتر کسى به دنیا نیامد.(3)
همچنین در کتاب معروف هندوها چنین اشاره شده است:
پادشاهى به دولت دنیا، به فرزند سیّد خلایق در دو جهان (کشن) تمام شود و کسى باشد که بر کوههاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگانْ کارکنان او باشند، جن و انس در خدمت او شوند و از «سودان» که زیر خط استواست تا سرزمین «تسعین» که زیر قطب شمالى است و ماوراى بحار را صاحب شود و دین خدا زنده گردد. و نام او «ایستاده» (قائم) باشد و خدا شناس باشد.(4)
به بیان زیباتر، در کتاب مهابا راتا و کتاب پورانهها در این خصوص آمدهاست:
همه ادیان معتقدند که در پایان هر دورهاى از تاریخ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو به انحطاط مىرود و چون طبعاً و فطرتاً، در حال هبوط و دورى از مبدأ است و مانند احجار به سوى پایین حرکت مىکند و نمىتواند به خودى خود به این سیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى خاتمه دهد، پس ناچار روزى یک شخصیت معنوىِ بلند پایه که از مبدأ وحى و الهام سرچشمه مىگیرد، ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد و;.(5)
اصولاً فتوریسم (Fotorism) یعنى اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى، عقیدهاى است که در کیشهاى آسمانىِ یهودیت (جودایسیم)، و زردشت (زوراستریانیسم)، مسیحیت (در سه مذهب عمده آن، یعنى کاتولیک، پروتستان و اردتدوکس) و خصوصاً دین مقدس اسلام به مثابه یک اصل مسلم گرفته شده است. درباره آن در مباحث تئولوژیک مذاهب آسمانى، رشته تئولوژى بیبلکیال، کاملاً شرح و بسط داده شده است.(6)
آیین زردشتى
در کتابهاى اوستا، زند، جاماسب نامه، داتستان دینیک، زراتشت نامه، موعودهایى معرّفى شدهاند که آنان را سوسیانت مىنامند. این موعودها سه تن بودهاند که مهمترین آنان آخرین ایشان است و او را «سوسیانت پیروزگر» خواندهاند. این سوشیانت، همان موعود است. چنانکه گفتهاند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله گریشناى برهمنان بوداى پنجم بودائیان،(7) مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدى مسلمانان است.
آیین یهود
یهودیان نیز که خود را پیروان حضرت موسى(ع) مىدانند، منتظر موعودند. در آثار دینى یهود، اسفار تورات و دیگر کتابهاى انبیاى آنان همواره به موعود اشاره شده است. اما این قوم، به حضرت مسیح(ع) و به حضرت محمد(ص) نگرویدند. بنابر این، در برابر مسأله موعود و انتظار بسیار حساس و نگرانند. یهودیان نباید به سادگى و غفلت از این همه بشارتها و اشارتها بگذرند، بلکه باید از دیگر منتظران، منتظرتر باشند و بیشتر به انتظار و آمادگى براى ظهور فکر کنند و از این همه ظلم، خیانت، تجاوز و انسان کشى دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند. آنان دو موعود کتابهاى خود، یعنى مسیح(ع) و محمد(ص) را نپذیرفتند. اما از دست موعود سوم رها نخواهند شد.(8)
به هر حال، یهودى حق پوش چه بپذیرد یا نپذیرد در کتابهاى یهودیت، عهد عتیق و دانیال پیامبر، کتاب حجى (حکا) ى پیامبر، صفینیاى پیامبر، اسعیاى پیامبر و زبور داود مطالبى درباره موعود آخر الزمان آمده است. پارهاى از علائم آخرالزمان، رجعت و شخصیت حضرت حجه بن الحسن المهدى(عج)، حتى اشاراتى درباره واقعه عاشورا در کتاب بشارات عهدین آمده است.
قرآن کریم مىفرماید:
(وَ لَقَد کَتَبنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکر اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحوُن)(9)؛
علاوه بر ذکر تورات در زبور نیز نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
در متن زبور آمده است:
قومها را به انصاف داورى خواهد کرد، آسمان شادى کند و زمین مسرورگردد، دریا و پرى آن غرّش نمایند، صحرا و هر آن چه در آن است بهوجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل مترنم خواهند نمود.(10) اما منتظرانخداوند، وارث زمین خواهند شد، ; اما حلیمان وارث زمین خواهند شد، زیرا که بازوان شریر شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأیید مىکند.(11)
آیین مسیحیت
در این آیین، بشارتهاى روشنترى درباره موعود آخرالزمان(عج) رسیده است. یکى از علل آن قرب زمان است، زیرا از نظر زمانى حضرت مسیح(ع) به امام مهدى(عج) نزدیکتر است و از سویى، تحریف کمترى در این آیین نسبت به یهودیّت صورت گرفته است. در این خصوص مىتوان به اناجیل متى، لوقا، مرقس، برنابا و مکاشفات یوحنا مراجعه کرد.
در انجیل متى فصل 24 مىخوانیم:
چون که برق از مشرق بیرون مىآید و تا به مغرب ظاهر مىگردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود;. خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهاى آسمانى مىآید با قدرت و جلال عظیم!
و در انجیل لوقا فصل دوازدهم آمده است:
کمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته دارید و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود مىکشند تا هر وقت بیاید و در را بکوبد، بى درنگ براى او باز کنید!
در کتابهاى قدیم چینیان، در عقاید هندیان، در بین اهالى اسکاندیناوى و حتى در میان مصریان قدیم، بومیان آمریکایى، اهالى مکزیک و نظایر آن مىتوان چنین انتظارى را مشاهده کرد. بنابراین، عقیده به ظهور رهایى بخشى بزرگ، برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسانها و برپایى حکومت حق و عدالت، منحصر به شرقىها و مذاهب شرقى نیست، بلکه اعتقادى عمومى و جهانى است که چهرههاى مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیدهمىشود و همه روشن گر این حقیقت است که این اعتقاد کهن در فطرت و نهاد انسان و در دعوت همه پیامبران ریشه داشته است.
«برنارد بارلر» جامعه شناس آمریکایى در رساله نهضت منجى گرى وجود چنین اعتقادى را حتى در میان سرخپوستان آمریکایى نقل کرده، مىگوید:
در میان قبایل سرخ پوست آمریکایى این عقیده شایع است که روزى گرد سرخپوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهدساخت.(12)
در خاتمه این بحث باید گفت: السلام على مهدى الأُمم و جامع الکلم؛ سلام بر مهدى، که امتها از او سخن گفتهاند، همو که همه اقوام و افکار را متحد مىکند و زیر یک پرچم گرد مىآورد.
مهدى(عج) در منابع اهل سنت
مدارک و روایات موجود درباره مهدى و ظهور ایشان، منحصر به یک مذهب از مذاهب اسلامى، یعنى شیعه نیست، بلکه کتاب ها و مدارک همه مذاهب اسلامى دیگر، از جمله حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى نیز سرشار از روایات نبوى درباره مهدى و ظهور او است. در کتابهاى حدیث، تفسیر، تاریخ، مناقب و فضایل، کلام و اعتقادات، حتى لغت و ادبیات، تصوف و عرفان، جغرافیا و بلدان و دیوانهاى شاعران به ذکر احادیث و مطالبى پرداخته شده که مربوط به مهدى است. این اتفاق نظر به حدّى است که حتى تندروترین گروههاى اسلامى، یعنى وهابیان نیز این موضوع را پذیرفته و بهطور جدّى از آن دفاع کردهاند و آن را از عقاید قطعى و مسلم اسلامى مىدانند. بیانیه رابطه العالم الاسلام که از بزرگترین مراکز دینى وهّابىها در مکه است، در این خصوص جالب توجه است.
یک سند زنده
حدود سه سال قبل شخصى به نام ابو محمد از کنیا سؤالى درباره ظهور مهدى منتظر از این مرکز کرده است. دبیر کل رابطه، محمد صالح القزاز در پاسخى که براى او فرستاده، ضمن تصریح به این که «ابن تیمیه» مؤسس مذهب وهابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدى را پذیرفته و متن رساله کوتاهى را که پنج تن از علماى معروف فعلى حجاز در این زمینه آماده کردهاند براى او فرستاد. در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدى و محل ظهور او، یعنى مکه آمده است:
به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم خداوند به وسیله او (مهدى) جهان را پر از عدل و داد مىکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است. او آخرین خلفاى راشدین دوازده گانه است که پیامبر(ص) در کتب صحاح از آنها خبر داده است. احادیث مربوط به مهدى را بسیارى از صحابه نقل کردهاند.(13)
در ادامه مىگوید:
در بسیارى از کتب معروف اسلامى و متون اصلى حدیث پیامبر(ص) اعمازسنن، معاجم و مسانید آمده است، از جمله سنن ابو داود، ترمذى،ابنماجه، ابنعمرو دانى، مسند احمد، و ابىیعلى و بزّار، مستدرکحاکم، معاجم طبرانى (کبیر و اوسط)، خطیب در تاریخ بغداد، ابنعساکر در تاریخ دمشق و;.
در خاتمه آمده:
بنابر این، اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است و این جزء عقاید اهل سنت و جماعت محسوب مىشود و جز افراد نادان و بىخبر یا بدعتگذار آن را انکار نمىکنند.(14)
سخنان عالمان اهل سنّت
اکنون مناسب است سخنان عالمان اهل سنّت را درباره حضرت مهدى(عج) در اینجا بیاوریم:
ابن حجر هیثمى شافعى:
ابوالقاسم، محمد، الحجّه، عمر او پس از درگذشت پدرش پنج سال بود، خداوند در همین عمر، به او حکمت ربانى عطا کرد. او را «قائم منتظر» گویند. اخبار متواتر رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدى نماز خواهد خواند.(15)
عمادالدین ابن کثیر دمشقى:
مقصود از پرچمهاى سیاه (که در روایات مهدى ذکر شده است)، پرچمهاىسیاهى نیست که ابو مسلم خراسانى برافراشت و دولت بنىامیه راساقط کرد، بلکه مقصود پرچمهاى سیاهى است که یاران مهدى خواهندآورد.(16)
ابن ابى الحدید:
میان همه فِرَق مسلمین اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایاننمىپذیرد، مگر پس از ظهور مهدى(عج).(17)
صدرالدین قونوى:
پس از مرگ من، آن چه از کتاب هایم که درباره طب و حکمت است و همچنین کتابهاى فلسفه، همه را بفروشید و پول آن را به فقرا صدقه بدهید و کتابهاى تفسیر و حدیث و تصوف را در کتابخانه نگاه دارید. در شب اوّل مرگ من، هفتاد هزاربار کلمه توحید (لا إله إلّا اللّه) را بخوانید و سلام مرا به مهدى(عج) برسانید.(18)
محمد بن بدرالدین رومى:
خداوند به وسیله حضرت محمد(ص) نبوت تشریعى را ختم کرده و دیگر تاروز قیامت پیامبرى نخواهد آمد. همچنین خدا به وسیله فرزند صالحپیامبر، همو که داراى نام پیامبر (محمد) و کنیه پیامبر (ابوالقاسم) است ولایت تامه و امامت عامه را ختم خواهد کرد و این ولى، همان کس است که مژده دادهاند که زمین را چنانکه از جور و ستم لبریز شده باشد، از عدل و داد لبریز بسازد و ظهور او به ناگهان اتفاق بیفتد. خداوندا! این همه پریشانى و گرفتارى را از این امت به برکت ظهور و حضور او برطرف فرما!إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بعیداً وَ نَراه قَریباً؛ کسانى ظهور او را بعید و ناشدنى مىپندارند و ما آن را شدنى و نزدیک مىدانیم.(19)
شیخ عبدالحق دهلوى:
احادیث بسیارى که به حد تواتر رسیده است وارد شده که مهدى از اهل بیت پیامبر است، از اولاد فاطمه(س).(20)
احمد امین مصرى:
اهل سنت به مهدى و مسأله مهدى یقیناً ایمان دارد.(21)
شیخ محمد عبده:
خاص و عام مىدانند که در اخبار و احادیث ضمن شمردن علائم قیامت، آمدهاست که مردى از اهل بیت پیامبر(ص) خروج مىکند که نام او مهدى است. او زمین را، پس از آن که از جور و بیداد آکنده باشد، از عدل و داد آکنده مىسازد.(22)
نظر متفکران غربى درباره مهدویت
«برنارد شاو» فیلسوف برجسته انگلیسى صریحاً به زنده بودن دین اسلام اعتراف کرده، اعلام نمود:
من همیشه نسبت به دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آور آن نهایت احترام را داشتهام. به نظر من اسلام تنها مذهبى است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنین پیش بینى مىکنم و هم اکنون هم آثار آن پدیدار شده است که ایمان محمد مورد قبول اروپاى فردا خواهد بود.(23)
آنگاه که برناردوشاو جهان گیر شدن آیین اسلام را پیش بینى مىکرد وآنرا مورد قبول مردم اروپا مىدانست و معتقد بود که تنها اسلام مىتواندمشکلات جهان را حل کند، اروپاییان با بىاعتنایى از کنار ایننظریهمىگذشتند. اما امروز حقیقت سخنان او و سایر متفکران آزاداندیش براى غربیان آشکار شده است. گرایش روز افزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است براى صحت پیش بینىهاى او. امروزه کسانى که در آمریکا و اروپا به اسلام مىگروند همان حقایقى را مىیابند که متفکران غربى، آنها را از ویژگىهاى اسلام معرفى مىکنند که عامل نجات بخش بشریت و پناهگاه امن معنوى براى انسانهاى سرگشته غربى است. یک تازه مسلمان آمریکایى مىگوید:
این آیین قادر است فشارهاى جامعه بىبنیاد و مصرفى آمریکا را که متوجه افراد است، برطرف کند. اسلام نه تنها یک دین، بلکه یک شیوه درست زندگى نیز مىباشد.(24)
«داگلاس جانسون» از مرکز تحقیقات بین المللى و استراتژیک و نویسنده کتاب مذهب عنصر مفقوده در فن حکومت مىگوید:
جهان به مذهب روى مىآورد. هنگامى که حکومتهاى غیر مذهبى نیازهاى مردم را بر آورده نکنند، پیامهاى مذهبى فضاى خالى را پر مىنمایند.(25)
بنابراین، نوعى خود آگاهى و رشد معنوى در دنیاى در حال تکامل و رشد، دیده مىشود که فراتر از مادیات عمل کرده و حتى مادیات را عامل توقف و مانع رشد و تکامل مىداند، افرادى نظیر «تدد انلیز» اهل «فیلاد لفیا» هر هفته ادبیات سال 2000 را بررسى مىکند، شدیداً به این باور ایمان دارد که هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است.(26)
صاحب الزمان(عج) از نگاه هانرى کربن
پروفسور «هانرى کربن» ایران شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاییانى است که در دوران زندگى علمى خود تمایل قلبى و یقین عینى و عقلانى به وجود مبارک امام عصر(عج) و معنویت بىبدیل سایر ائمه شیعه(ع) یافتهبود.
به عقیده کربن، مفهوم ولایت در این دوران طولانى انتظار، همان هدایت ارشادى امام است که «اسرار» اصول عقاید را مىآموزد. این مفهوم از سویى، شامل مفهوم معرفت است و از سوى دیگر، واجد معناى محبت؛ یعنى معرفتى که فىنفسه متمرکز و نیرومند است.(27)
کربن در بخشى از کتاب تاریخ فلسفه اسلامى ضمن نقل روایتى مشهور از پیامبر اکرم(ص) که مىگوید:
اگر تنها یک روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد کرد تا مردى از ذرّیه من که نامش نام من و کنیهاش کنیه من خواهد بود، ظهور کند. او زمین را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت چنانکه تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است.
به تفسیر این روایت پرداخته و مىنویسد:
روزى که چنین طولانى خواهد شد، زمان غیبت است و این حدیث صریح طنین خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمیر شیعه منعکس ساخته است.
کربن پس از اذعان به این نکته که امامان همه نور و حقیقت واحدى هستند که در دوازده شخص متمثل شدهاند، مىنویسد:
وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگیریم، مىبینیم مسأله به هیچ روى شبیه به اتحاد اُقنومى در طبیعت نیست، امامان، ظهورات و تجلیات الهى هستند، قاموس فنى زبان، کلمات (ظهور و مظهر) را پیوسته به مقابله با عمل آیینه باز مىگرداند، پس بدینگونه امامان هم چون ظهور الهى، بىهیچ کم و بیش «اسماء الله» مىباشند و به این عنوان از دو مهلکه تشبیه و تعطیل مصونند.(28)
________________________________________
1 در زیارت عاشورا «مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص)» و دعاى ندبه «أین المنصور على من
اعتدى علیه» شاید به همین مناسبت باشد. محدث نورى در کتاب نجم الثاقب مىنویسد: در ذخیره و تذکره آمده که منصور اسم آن جناب در کتاب وید براهمه است.
2 بشارات عهدین، ص 245، به نقل از: پیشواى دوازدهم، حجهبن الحسن المهدى(عج).
3 سبک از کتاب مقدس هندوها.
4 اوپانیشاد، ص 737
5 معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 245
6 مجموعه حکم، سال سوم، شماره 1 و 2، مقاله سید هادى خسروشاهى.
7 دائره المعارف فارسى، ج 1، ص 1373
8 در بعضى از روایات آمده که جماعتى از یهودیان گرد «دجّال» را مىگیرند و با ظهور مهدى، فرود آمدن عیسى(ع)، کشته شدن دجال، آنان نیز قتل عام مىشوند.
9 انبیاء (21) آیه 105
10 مزامیر، مزمور 10 – 13
11 مزامیر، مزمور 37
12 ر. ک: مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى(عج)، ص 58 – 59
13 بیست نفر از صحابه از جمله على(ع)، عثمان، طلحه، عبدالرحمن عوف، عبدالله بن عباس، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، و; را آورده است.
14 به نقل از: حکومت جهانى مهدى، ص 144 – 155 با تلخیص.
15 المهدى الموعود، ج 1، ص 200
16 همان، ج 2، ص 72
17 لطف اللَّه صافى، منتخب الاثر، ص 3 – 5
18 محمد سعید موسوى هندى، الامام الثانى عشر، ص 77
19 همان، ص 77
20 منتخب الاثر، ص 3
21 شیخ محمد جواد مغنیه، المهدى المنتظر و العقل، ص 59
22 رشید رضا، تفسیر المنار، ج 6، ص 57
23 روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11
24 روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11
25 موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «نقش کلیدى مذهبى در سیاست بین المللى» ترجمه: فریند پرتو، 6ژوئیه 1996، ص1
26 موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «در جستجوى آخرالزمان»، نوشته ژان سبایستین ستلى، 30 دسامبر 1995، ص 1
27 امین میرزایى، موعود، شماره چهاردهم.
28 هانرى، کربن، تاریخ فلسفه اسلامى، ترجمه اسدالله مبشرى.
فضل قرآن
1 ـ عَلِی ، عَن أَبیهِ ، عَن عَبدِاللهِ بنِ المُغیرَهِ ، عَن سَماعَهَ بنِ مِهرانَ قالَ : قالَ أَبُوعَبدِاللهِ إِنَ العَزیزَ الجَبّارَ أَنزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ وَ هُوَ الصّادِق البارُّ ، فیهِ خَبَرُکُم وَخَبَرُمَن قَبلَکُم وَ خَبَرُمَن بَعدَکُم وَخَبَرُالسَّماءِ وَ الأَرضِ وَلَوأَتاکُم مَن یخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجبّتُم .
ـ حضرت صادق (علیه السلام) فرمود : همانا خدای عزیز و جبار کتابش را بر شما فرود فرستاد و اواست راست گو و نیک خواه ، در آن کتاب است آگاهی از شما و آنانکه پیش از شما بودند ، و آنانکه پیش از شما بودند ، و آنانکه پس از شمایند ، و آگاهی از آسمان و زمین ، و اگر کسی نزد شما آید واز آنها بشما آگاهی دهد هر آینه شمادر شگفت شوید .
________________________________________
2 ـ مُحَمَّدبنُ یحیی ، عَن أَحمَدَبنِ مُحَمَّدِ بن عیسی ، عَن مُحَمَّدِ بنِ سِنان ، عَن أَبِی الجارُودِقالَ قالَ : أَبوُجَعفَرٍ (علیه السلام) : قال رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) : أَناَا أَوَّلُ وافِدٍ عَلَی العَزیزِ الجَبّارِ یومَ القِیامَهِ وَکِتابُهُ وَأَهلُ بَیتی ثُمَّ اُمَّتی ، ثُمَّ أَسأَلُهُم ما فَعَلتُم بِکِتابِ اللهِ وَبِأَهلِ بَیتی .
ـ حضرت باقر (علیه السلام) فرمود : رسول خدا (ص) فرمود : من نخستین کسی هستم که روز قیامت بر خدای عزیز جبار وارد شوم با کتابش و اهل بیتم ، سپس امتم (وارد شوند) پس از ایشان بپرسم چه کردید با کتاب خدا و اهل بیت من .
![برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید](http://www.icbc.ir/download.png)
- ۹۵/۰۶/۰۷