مقاله در مورد صنعت فرهنگی در حوزه اجتماعی ایران با word
مقاله در مورد صنعت فرهنگی در حوزه اجتماعی ایران با word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد صنعت فرهنگی در حوزه اجتماعی ایران با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد صنعت فرهنگی در حوزه اجتماعی ایران با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد صنعت فرهنگی در حوزه اجتماعی ایران با word :
صنعت فرهنگی در حوزه اجتماعی ایران
چکیده
شکل گیری و نهادینه شدن فرهنگ صنعتی دارای مقتضیاتی است که با بررسی تاریخی – اجتماعی قابل درک بوده و موید تاثیر عمده مکتب کلاسیک مدیریت بر روند شکل گیری آن است. این مکتب متاثر از شرایطی چون ورود قدرت بخار به عرصه صنعت و; یکی از محکمترین گامهای برداشته شده در ایجاد فرهنگ صنعتی و تحقق شایسته سالاری است. امروز اصول ، مفروضات و موازین ملحوظ در آن با تعدیل نظرات ارائه شده اولیه و بعلت داشتن منطقی صحیح همچنان باقی است . بررسی مفاهیمی چون زمان و ; در دو فرهنگ صنعتی و کشاورزی و تطبیق آن با شرایط ، علاوه بر تایید تفاوتهای ذاتی ،از جمله مباحث روشنگر جایگاه فرهنگ صنعتی بعنوان پشتوانه توسعه جوامع صنعتی است. نظریات اندیشمندان مدیریت علمی ابزاری ارزشمند جهت ارتقاء سطح بهره وری است.
عدم شایسته سالاری در نظام اجتماعی ایران معلول عواملی است که در بعد فرهنگی عمدتا”تحت تاثیر عدم الگوبرداری صحیح ، وجود تعصبات فکری ، عقیدتی و قومی نادرست و عدم توجه به منافع ملی در انتصابات ، تخصیص نادرست منابع و منافع و عدم برنامه ریزی برای شناخت تنگناها و تصحیح آنها است . عدم تکیه بر علم و تجربه در انجام امور و نفوذ الگوهای ذهنی سنتی به همراه تکنولوژی وارداتی ستاده ای چون ناشایسته سالاری را در بر دارد.
مقدمه
فرهنگ بعلت داشتن گستره مفهومی وسیع و ناملموس همواره منبع سوء تعبیر و اختلاف بوده است. فردریک نیچه در عبارتی می گوید: “من فقط به فرهنگ فرانسه اعتقاد دارم و هر چیز دیگری را که در اروپا فرهنگ نامیده می شود یک سوء تعبیر می دانم . من حتی فرهنگ آلمان را نیز قبول ندارم “. ادگار شاین فرهنگ را الگویی از مفروضات اساسی تعریف می کند و مردم شناسان و جامعه شناسان معتقدند که فرهنگ شیوه ای از زندگی است که توسط گروهی از مردم ایجاد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود . فرهنگ شامل سنتها ، عادات ، باورها ، مذهب ، هنر و زبان است که در قالب ادبیات و اشکال دیگر منتقل می گردد. از آنجائیکه فرهنگ بر ادراکات ، احساسات و رفتارهای ما تاثیر دارد دارای اهمیت خاصی است و از طریق نهادهای اجتماعی همچون خانواده ، آموزش و پرورش ، مذهب ، دولت و کسب و کار در طول زمان ابداع ، کشف و یا بتدریج شکل می گیرد. از عبارات فوق پیداست که هر کشور یا قومی با توجه به پیشینه تاریخی و نحوه زندگی خود دارای ابعاد فرهنگی خاصی است که از دیگر فرهنگها قابل تمایز است . برای ورود به مقوله فرهنگ صنعتی و یا حتی قبل از ورود به مباحث جدید فرهنگی همچون یکسان سازی
فرهنگی با توجه به پدیده دهکده جهانی می بایست سبقه آن را در مباحث ریشه ای تر کنکاش کرد . زیرا بر اساس تعاریف فوق فرهنگ در طول زمان شکل می گیرد. در این مسیر با تعیین و بحث در مورد تفاوتهای فرهنگی و یا حتی عناصر فرهنگی است که می توان این مفهوم پرمناقشه را به خوبی شناخت . اصولا” فرهنگ تمام اجزای زیستی مردم را شامل شده و در بردارنده عناصر ذیل است :1- فرهنگ مادی ( تکنولوژی – اقتصاد ) 2- نهادهای اجتماعی 3- جهان بینی 4- زیباشناسی 5- هنر 6- زبان . بعلاوه فرهنگ در سازمان دارای نقشهای متفاوتی بوده و به همین دلیل مورد توجه خاص می باشد. این نقشها عبارتند از: نخست تعیین کننده مرز سازمانی است ، دوم نوعی
احساس هویت در اعضاء ایجاد می کند ، سوم باعث ایجاد نوعی تعهد نسبت به چیزی در بین افراد است که آن چیز بسی بیش از منافع شخصی فرد است ، چهارم فرهنگ موجب ثبات و پایداری سیستم اجتماعی است و نهایتا” بعنوان عاملی کنترلی موجب شکل دادن نگرشها و رفتار کارکنان است . تجزیه و تحلیل هر یک از موارد فوق در حیطه فعالیت مردم شناسی و یا جامعه شناسی و نهایتا” رفتار سازمانی بوده و در حوصله این بحث نیست. در ادامه ابتدا سعی در ریشه یابی شایسته سالاری در فرهنگ صنعتی داشته و سپس با بیان تفاوتهای فرهنگی جوامع و تفاوت
برخی مفاهیم در فرهنگ صنعتی و کشاورزی ، وضعیت شایسته سالاری را در نظام اجتماعی ایران مورد توجه قرار می دهیم.
ریشه یابی شایسته سالاری در فرهنگ صنعتی :
الوین تافلر در کتاب موج سوم کل تاریخ بشر را به سه دوره تفکیک و هر یک را دارای ویژگیهای فرهنگی خاص خود می داند . وی می نویسد: “تاریخ اقتصاد جهان سه طبقه مجزا را نشان می دهد . دوران کشاورزی ، دوران صنعتی و دوران فراصنعتی که در هر یک از این دوره ها ، اقتصاد در حول یک سری از ضوابط فرهنگی مشخص شکل گرفته است. نمی توان در دوران فراصنعتی زندگی کرد اما از الگوهای فرهنگی دوران کشاورزی تبعیت کرد ”. در عصر کشاورزی مردم به کنار رودخانه ها آمده و حرفه آنها زراعت و دامپروری بوده است .در این عصر فرهنگ متاثر از حرفه ، محیط کار و عوامل خاصی است که تغییر و تحول در آن کمتر قابل تصور است . بعبارتی در این نوع تمدن روند
تغییرات پیوسته و قابل پیش بینی است.مردم بطور سنتی و موروثی زندگی کرده و حرفه و طبقه اجتماعی را از نسل گذشته خود به ارث می برند. بعلت عدم گسترش علم و دانش ، باورها و اعتقادات خرافی در عمق جان مردم ریشه دوانیده و زندگی آنها را به کندی به پیش می راند .در عصر صنعتی ابزار کشف شده و محصولات صنعتی نیز تولید و عرضه گردید . در این دوره خانوداه ، حرفه و محیط ابعاد خاصی یافته که با حالت قبل متفاوت است.تغییر و تحول سرعت بیشتری به خود گرفته و علم و دانش در بطن زندگی مردم جای دارد . مقدار تولید افزایش یافته و شرکتها و
سازمانها با تمام دنیا ارتباط دارند.در تمدن صنعتی روند تغییرات بر خلاف تمدن کشاورزی گسسته و غیر قابل پیش بینی است.عصر سوم ، عصر فرا صنعتی است که خصوصیت بارز آن گسترش شدید وسایل ارتباط جمعی و علم به تمام ابعاد زندگی بشر است.در این دوره افراد با کمک رایانه و سایر وسایل ارتباطی در هنگامی که در منزل هستند به محیط کار و سایر قسمتهای زندگی مرتبط شده و قادرند وظایف سازمانی محوله را انجام دهند.نکته اساسی در نظریه تافلرکه مورد توجه عموم قرار گرفته این مطلب است که هر عصر دارای ابعاد فرهنگی خاصی است که مختص آن عصر بوده و برای ورود به عصر دیگر می بایست فرهنگ آن کسب گردد.بعبارتی برای صنعتی شدن ، صرف واردات ماشین آلات و تکنولوژی تولید کافی نبوده و می بایست فرهنگ خاص آن صنعت و یا بعبارتی فرهنگ صنعتی نیز وارد گردد.در حقیقت با ورود تکنولوژی به کشور فقط به بعد سخت افزاری قضیه توجه شده و بعد نرم افزاری آن که همانا فرهنگ آن است وارد نشده است.عدم توجه به این نکته اساسی تاثیر سوء بر روند حرکت فعالیتها داشته و حداقل باعث کاهش بهره وری است.زیرا
ماشین وارداتی در سیستم ارزشی فرد جایگاهی نداشته و با الگوهای ذهنی وی همخوانی ندارد.به نظر می رسد بهترین رویکرد در ریشه یابی شایسته سالاری تمرکز بر متون تاریخی و نحوه شکل گیری چنین فرهنگی در موارد مشابه در کشورهای صنعتی است. اساسی ترین و محکم ترین گام در تغییر فرهنگ کشاورزی کشورهای توسعه یافته بعد از انقلاب صنعتی و بدنبال آن با ارائه نظریه های کلاسیک مدیریت رخ داد.بستری که تئوریهای کلاسیک مدیریت در آن متولد و به رشد خود ادامه داد منتج از عوامل متعددی است که بررسی آن موید چالش فرهنگ کشاورزی و صنعتی و رویکرد اندیشمندان زمان در قبال آن است.از جمله عوامل موجد نظریه های یاد شده م
ی توان به تغییرات بوجود آمده در زمینه های اقتصادی و اجتماعی اشاره نمود که به دلیل دستاوردهای انقلاب صنعتی و استفاده از قدرت موتور و ماشین آلات در روند تولید ،حجم تولید از سطح صنایع دستی و یا کالایی هم به لحاظ وسعت استفاده از نیروی کار و هم میزان تولید افزایش یافت ( شعار مراکز تولیدی تا اوایل 1940 میلادی بر محور تولید انبوه قرار داشت ).تولید انبوه به تبع خود به سرعت بخشیدن در ارتباطات ، بویژه برای توزیع کالاها نیازمند بود که همین امر از یک سو خطوط ارتباطی و از سوی دیگر توسعه شهرنشینی را فراهم ساخت.عوامل یادشده به همراه افزایش شدید در تعداد نیروی کار فعال که با توجه به شرایط اقتصادی – اجتماعی موجود به ویژه در ارتباط با تقسیم کار زمینه ای برای تخصصی شدن مشاغل را فراهم کرد.از سوی دیگر تفکر منبعث از دوره رنساس و دستاوردهای علمی زمینه ای را فراهم آورد که ایمان به علم مورد توجه و تشویق قرارگرفت و همچنین کارآیی بعنوان ابزاری جهت استفاده بهینه از منابع بویژه از سوی مالیات دهندگان مطرح و از سوی اداره کنندگان جامعه مورد پیگیری قرار گرفت.شرایط فوق به همراه عواملی چون رقابت ، نهضت تجدید سازمان ، نظریه داروینیسم اجتماعی از جمله عوامل زمینه ای بودند که اداره کنندگان مراکز صنعتی و اداری رادر برابر دو سئوال اساسی قرار دادند:
1- جامعه چگونه می تواند سطح کارآیی در مراکز تولیدی و خدماتی را افزایش دهد؟
2- 2 – وسیله و شیوه ایجاد انگیزه برای استفاده از توان افراد تابع چه عواملی است؟
این طیف از اندیشمندان برای پاسخگویی به دو سئوال فوق با توجه به شرایط توصیفی که موید حالت گذر از تمدن کشاورزی به تمدن صنعتی است سه دسته نظریه در ارتباط با فرد (نظرات تیلور)، بیان اصول مدیریت (نظرا ت فایول) و ساختار سازمانی( نظرات وبر) ارائه کردند که الگوهای زندگی مردم را دستخوش تغییر قرار داد.کانون توجه تئوریهای کلاسیک بر عقلایی کردن سازمان از طریق عینیت بخشیدن به هدف و ایجاد رسمیت قرار داشت.بعبارت دیگر در کلیه نظریه های کلاسیک تاکید بر قابلیت پیش بینی امور ، هدفمندی و استاندارد کردن فعالیتها است که جهت تامین پاسخ دو سئوال مطرح شده( درخصوص کارآیی و استفاده از توان کارکنان) ارائه می گردد.بدین ترتیب می
توان ویژگیهای ذیل را برای مکتب مدیریت علمی برشمرد:1- تاکید بر تجزیه و تحلیل فیزیکی کار 2- توجه به حداکثر کردن تولید 3- تاکید بر ارتباط مشخص بین انسان و ماشین (فرد با کار) 4- نگرش جزئی نسبت به مسائل( جزء نگری ) 5- تاکید بر استانداردسازی فعالیتها 6- تاکید بر مطالعه موردی و خاص در روش تحقیق.
این مکتب بر اساس مفروضاتی استوار گشته که با توجه به ویژگیهای یاد شده تاثیر شگرفی در فرهنگ جامعه و انطباق الگوهای ذهنی مردم با پیشرفتها و حرکتهای صورت گرفته(استفاده از بخار و موتور در صنعت)داشت.این مفروضات عبارتند از: الف) تاکید بر داشتن یک روش شناسی علمی است.بعبارت دیگر عنصر اولیه در مدیریت علمی تاکید بر داشتن یک فلسفه علمی است که مبتنی بر تجربه و مشاهده است. ب) توجه به یک ارتباط مکانیکی بین افراد با مشاغلشان .ج) توجه به انسان بعنوان یک موجود عقلایی که با همین دیدگاه نیروهای شاغل در سازمان ، انسان اقتصادی اطلاق می گردند.
با توجه به عنصر تعیین کننده موجود در مدیریت علمی (تکیه بر فلسفه علمی مدیریت) و تدابیر اندیشیده شده در آن باید دید جایگاه شایسته سالاری در این مکتب چیست؟ سازمانهای امروز چگونه می توانند به این مهم دست یابند؟ اگر همانند زمان تیلور یکی از اهداف اصلی سازمانها دستیابی به کارآیی بالاتر باشد و در این جهت برنامه ریزی کنند ، راه حل پیشنهادی بکارگیری بی کم و کاست مدیریت علمی است. زیرا بکارگیری این نظریه موجب تحول در کارآیی به میزان7/3 برابر گردید به نحوی که تیلور را بعنوان یک استثمارگر مورد محاکمه قرار دادند و نامبرده در دفاعیات خود بطور مستدل توانست به توسعه نظراتش اقدام نماید.برای مثال او معتقد بود افراد می توانند ممتاز باشند و کشف قابلیت ممتاز بودن جزء به روش علمی امکان پذیر نیست.همچنین وی معتقد است افراد بطور طبیعی و یا بر حسب هنجارهای نظام یافته بدنبال اتلاف وقت می باشد.بویژه مورد اخیر از آنجا ناشی می شود که افراد ترس از بیکاری دارند و اگر کار در حد بالا صورت گیرد به اخراج برخی از کارگران می انجامد. اما در ادامه با بیان نقاط ضعف این مکتب خواهیم دید که این نظریات با توجه به پیشرفتهای علمی و فرهنگی صورت گرفته نمی تواند هدف غائی ما باشد.با توجه به موارد فوق همان طور که ذکر شد فلسفه مدیریت علمی حاوی نکاتی چون: علم به جای روشهای عامیانه(تجربه فردی یا شعور متعارف) ، هماهنگی به جای افتراق ، همکاری گروهی بجای نفع طلبی فردی ، حد اکثر گرایی بجای رضایت مندی به حقوق کم و ترغیب افراد از طریق مکانیزمهای مادی در راستای پیشرفت فردی که منجر به حد اکثر گرایی میشود است که کارآیی و بالتبع شایسته سالاری را تامین می کند.در عبارات ذیل اصول مدیریت علمی مورد اشاره قرار گرفته
است.دقت در اصول یاد شده ، موید ارائه روشی برای شایسته سالاری است.این مهم از طریق مدیریت صورت گرفته و توسط وی نیز حمایت می شود.نحوه پرداخت ، تلفیق امور و سایر مکانیزمهای تشویق و تنبیه منجر به نهادینه شدن چنین الگویی در جامعه است.
1-ایجاد بهترین روش علمی برای انجام کار از طریق کارشکافی(جزءنگری) ، مطالعه ابزار و شرایط فیزیکی محیط کار ، مطالعات زمان سنجی و حرکت سنجی انجام می پذیرد و هر نوع پرداخت می بایست بر مبنای موارد مزبور صورت گیرد.
2-انتخاب و پرورش و یا تربیت کارگران ، بعبارت دیگر پیدا کردن فرد مناسب برای کار مناسب.نکته ای را که تیلور در ارتباط با فرد ممتاز می گوید در این اصل مستتر است.بدین معنی که وی فقط افراد ممتاز را استخدام نمی کند بلکه ممتاز بودن افراد در زمینه های گوناگون را مورد شناسایی قرار داده و آنها را در مناصب سازمانی مناسب بکار می گیرد.
3-تلفیق بهترین روش انجام کار با افراد انتخاب شده.
4-تقسیم کار و همکاری بین کارگران و مدیران.
5-تشویق و تنبیه با تاکید بر مکانیزمهای مادی که عملا” ریشه در عقلایی فرض کردن رفتار و اقتصادی فرض کردن انسان سازمانی است.
مدیریت علمی با توجه به تمام کارکردهای مثبت در عمل با محدودیتهایی مواجه شد که تحت عنوان نقاط ضعف مکتب مدیریت علمی در ذیل بدان اشاره می گردد . البته وجود چنین ضعفهایی مانع از بکارگیری و توسعه آن نشده است. این
مکتب زیربنای بسیاری از نظرات ارائه شده در سالهای بعد بوده و طرفداران بسیاری دارد.
1-به حداقل رساندن نقش کارگران به تبعیت از روشها و دستورالعملها.
2-اعمال کنترل ار طریق مکانیزمهای خارجی و عدم اعتماد به کنترل درونی که خود هزینه بر می باشد.
3-بی توجهی به ابعاد عاطفی و احساسی و استفاده صرف از روش هویج-چماق که منبعث از نگرش انسان عقلایی و صرفا” اقتصادی به نیروی کار است.
4-مسدود کردن هر گونه مذاکره برای تعیین دستمزد و یا تعیین دستمزد افراد بدلیل تاکید صرف بر مطالعه حرکت و زمان سنجی.
5-ایجاد مشاغل خسته کننده و تکراری.
6-ایجاد نوعی بیگانگی بین رده های عملیات با رده های مدیریتی.
بررسی جایگاه شایسته سالاری در فرهنگ صنعتی :
بر اساس مطالب فوق نزدیک صد سال است که بشر به طور علمی به مدیریت و جایگاه آن در مباحث اجتماعی – اقتصادی نگاه کرده و سعی در شناخت و بکارگیری صحیح آن دارد.با وجود نقاط ضعف فوق الذکر مدیریت علمی بعلت ارائه روشی علمی ( منطقی) و کارآمد لااقل هنوز برای سطوح پایینی سازمانها که کارکنان از توان و تمایل مناسبی برخوردار نیستند مورد توجه است.امروزه مدیریت اگر هنر باشد و یا علم حدود و ثغور آن بطور نسبی شناخته شده و در
کشورهای توسعه یافته بطور مطلوبی بکارگرفته می شود.از طرفی در مباحث تئوریک رابطه نوع مدیریت و فرهنگ هر جامعه و نحوه اعمال آن بر اساس نگرشها ، باورها و ; مطالب بسیاری نوشته شده است.شایسته سالاری در حقیقت بکارگیری فرد مناسب در حرفه مناسب بر اساس تجربه، علم و سایر موازین تعریف شده است. شایسته سالاری در امور کارشناسی ( کارکنان) و مدیریتی قابل توجه بوده و به مفهوم اعطای کار به کاردان است.زیرا تنها در این صورت است که کارآیی و اثربخشی بعنوان دو بال بهره وری ساخته شده و بقاء سازمان را با توجه به روند تغییر و
تحول محیطی مورد اشاره تضمین می کند . شایسته سالاری در حقیقت ناشی از اعتقاد به برتری خوبی بر بدی است.شایسته سالاری احترام به انسانیت خویشتن است. زیرا در صورتیکه انسان در مسندی بدون کسب لیاقت و شایستگی برای آن قرار می گیرد با هتک حرمت و توهین به دیگران به ذات انسانیت نیز اهانت کرده است.
-1-2تفاوت مفاهیم در فرهنگهای کشاورزی و صنعتی:
همانطور که از سطور فوق پیداست هر پدیده ای علاوه بر ابعاد فیزیکی و ملموس دارای بنیانی نامحسوس و ناپیداست که گاهی با زیر ساختهای بومی و سنتی موجود در جامعه میزبان در تعارض قرار می گیرد و مسلما” بعلت گستردگی بحث و عدم اشراف کامل قادر به پرداختن به تمامی این مفاهیم و مقایسه آن نیستیم.لیکن برخی مفاهیم فرهنگ کشاورزی که نشات گرفته از فرهنگ روستایی است در مقایسه با فرهنگ صنعتی بشرح ذیل تبیین می گردد.قبل از پرداختن به مفاهیم یاد شده ذکر دو نکته ضروری است: الف) عنوانهای کشاورزی ، روستایی و صنعتی جهت مقایسه و بیان واقعیتهای درون آنها بکار گرفته شده و هدف تحقیر یکی به نفع دیگری نیست. ب) دیگر اینکه قبل از بحث در مورد مفاهیم خاص و مقایسه آنها لازم است نتیجه مطالعه ای افست(hofsted) که برای تعیین ابعاد کلیدی فرهنگ طرح شده را یادآور شویم.در این مطالعه بر اساس تفکیک صورت گرفته فرهنگ به دو بخش فرهنگ دارای بافت قوی و فرهنگ دارای بافت ضعیف در مطالعات قبلی پنج بعد کلیدی برای تعیین چارچوبی جهت مطالعه و بررسی به شرح ذیل تعریف می گردد .
1- فاصله قدرت(power distance):قدرت مورد اشاره مشتمل بر تمام انواع قدرت (اقتصادی ، سیاسی و ;) بوده و بدین مفهوم است که افراد چقدر این اختلاف قدرت را تحمل می کنند. این اختلاف قدرت در فرهنگهای ضعیف قابل قبول و در فرهنگهای قوی غیرقابل قبول است.
2- 2- جمع گرایی و فردگرایی (individualism & collectivism): در فرهنگ قوی جمع گرایی و در فرهنگ ضعیف فردگرایی اولویت دارد.
3- مردسالاری و زن سالاری (masculinity & femininity):
3- مردسالاری سمبول رفتارهای خشن و زن سالاری سمبول رفتارهای آرام است. مثلا” ژاپن دارای فرهنگ مرد سالاری است.
4-اجتناب از عدم اطمینان (uncertain avoidance): یعنی افراد چقدر حاضرند کارها بر اساس روش ، قانون ، قاعده و ;. باشد.ژاپنیها ، کره ای ها و برزیلی ها به شدت از عدم اطمینان اجتناب دارند.
4- 5- تداوم پویایی ارزشها/هنجارها/سنن
5- ارزشها ، اعتقادات ، هنجارها و;چقدر در یک جامعه اهمیت داشته و تداوم می یابد.در فرهنگهای قوی بدان اهمیت داده و محترم شمرده می شود.
الف ) نگرش نسبت به زمان و مکان :
در فرهنگ روستایی زمان به صورت دایره است. کارها بین ساعات مختلف روز تقسیم می شود و همه می دانند که بهار ، تابستان و پاییز وقت کار و زمستان نیز وقت استراحت است. ولی در فرهنگ صنعتی همه چیز به صورت خطی رخ می دهد. علاوه بر این زمان انجام امور در فرهنگ صنعتی بدقت محاسبه شده و حد و حدود آن نگاه داشته می شود و همه می دانند سازمان (کارخانه) راس ساعت 8 صبح شروع به کار کرده و ساعت 16 زمان خاتمه کار است .ولی در
فرهنگ کشاورزی چنین دقتی وجود نداشته و زمان کارها در همدیگر تداخل می یابد.در مورد مکان باید اذعان داشت که در فرهنگ کشاورزی تغییر و تحول مکانی وجود نداشته و ابعاد محیط شناخته شده است.ولی در فرهنگ صنعتی ، شهرها و روستاها برای کسب موقعیت بهتر جهت فعالیت اقتصادی و حتی زندگی عادی در نوردیده شده و حد و مرزی برای آن تعیین نمی شود.در این راستا مکان و موقعیت قرار گرفتن افراد در هنگام مراوده از منظری دیگر نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.در این مطالعه فاصله افراد در هنگام تعامل با یکدیگر مورد توجه قرار گرفته و سه نوع موقعیت بدین
شرح تعریف شده است:الف) فضای صمیمی ب) فضای شخصی ج)فضای عمومی.در فرهنگهای دارای بافت قوی فواصل مکانی در هنگام تعامل بسیار کم بوده و مردم نزدیک یکدیگر فعالیت می نمایند.در صورتیکه در فرهنگهای ضعیف مردم دارای فضای کاری جداگانه هستند و از ایجاد مزاحمت ناراحت می شوند .
ب ) تغییر و تحول محیط :
تغییر و تحول محیطی از جمله اساسی ترین پارامترهائی است که منشاء بسیاری از امور شناخته شده و در مباحث جامعه شناسی و مدیریت بدان پرداخته می شود.همانطور که در سطور قبل نیز اشاره شد تغییر و تحول محیطی و سرعت تحقق آن از جمله ویژگیهای عصرهای صنعتی و فراصنعتی در نظریه الوین تافلر و سایر اندیشمندان فرهنگی بوده و روند آن بدقت بررسی می شود.در عصر کشاورزی ، روستاها بعلت عدم برخورداری از راههای مواصلاتی و وسایل ارتباط
جمعی پیشرفته ، تغییر و تحولی را تجربه نمی کردند.لیکن اکنون ( عصر صنعتی ) سرعت تغییر و تحول بسیار بالا بوده و انعطاف پذیری خاصی را در مواجه با پدیده های نوظهور طلب می کند.در حقیقت در عصر کشاورزی ثبات نسبی محیط اصل و تغییرات ناگهانی و شدید محیط یک استثناء بود.ولی در عصر صنعتی و فراصنعتی تغییر ، دگرگونی و حتی تلاطم اصل و ثبات محیطی یک استثناء است.
- ۹۵/۰۸/۱۶